بعضی شب ها خیلی احساس قدرت میکنم ،
بیا با خودمون خیال کنیم که چه !
خب فلان کار را کرد
خب فلان طور شد !
مگر فلانی چه گلی به سر تو زد که به سر او بزند ؟!
امروز دیدم ب چشم که زمین گرده ...
خیلی و خیلی و خیلی ...
قراره تحت هر شرایطی حال من خوب باشه
قراره بیش از پیش خودم رو و اهدافم رو دوست داشته باشم
و این رو با هیچ کس مقایسه نکنم
دنیایی که من تحویل گرفته ام با دنیایی که دیگران گرفته اند فرق دارد ...
باید یک جا تصمیم بگیری ! و بپذیری که اشتباه کردی اقا !
از بیخ و بن اشتباه کردی ! خب پذیرفتی ؟!
به صورت خود ت سیلی زدی ؟!
حالا برگرد سر خونه زندگیت
حالا خودتو بغل کن و نوازش و بگو که هیچ اشکالی نداره
بگو که دوباره مییسازیمش
بگو که از اول باهم روزای خوب رو بر میگردونیم
چنانچه تو این یک سال برگشته و اون حال نا خوب رو تموم کردی
زندگی دقیقا یک پروژه است !
یک پروژه ای که باید تحویلش بدیم به موقع به جا ...